سفارشهاي پيشوايان به آراستگي­هاي باطني

امام علي (7)مي­فرمايد: « زيور درون ،زيباتر از زيور برون است.»   

و نيز مي فرمايد: « زيور به زيبايي اعمال درست است نه به زيبايي لباس.» (محمدي ري شهري،1377، ج    ص 2300 )   

علي (7)فرمودند: « زينت دست تنگي پاكدامني است و زينت توان­گري سپاسگزاري است.» (جعفري، 1378  ، ص   1246 ، حكمت 333   ) ( مجلسي، ج 69، ص 67 )     

امام صادق (7)فرمودند: « اخلاق نيكو زينت دنيا وشادي و سرور در آخرت است و به وسيله آن دين كامل، و قرب الهي حاصل مي­شود.» (نورى، ميرزا حسين،  1408ق، ج  8، ص449 )

امام علي (7)فرمود: ‌» عفاف زيور فقر است و شكر­گزاري زيور توانگري و شكيبايي زيور بلا و فروتني زيور ن‍ژادگي، و فصاحت زيور سخن و دادگري زيور ايمان و آرامش زيور عبادت وحفظ كردن زيور روايت و فروتني زيور دانش وادب و تربيت نيكو زيور خرد و گشاده رويي زيور بردباري و ايثار زيور زهد و بخشيدن زيور نفس و بسيار گريستن زيور ترس (‌از خدا) و كم خواهي زيور قناعت و منّت ننهادن زيور خوبي كردن و خشوع زيور نماز و ترك آن چه نامربوط است زيور پارسايي.» ( همان، ص2303 )

رابطه آراستگي ظاهري و باطني           

نگريستن به تمام زيبايي­هاي موجود در طبيعت با ديدي توحيدي مي­تواند سيري از مخلوقات به سوي خالق هستي باشد.  

« استفاده از زينت وجمال، خواه به معناي بهره­مندي از آن­ها، مانند ديدن مناظر زيباي طبيعت، يا به معناي آراستن و رسيدن به وضع ظاهري خود، به خودي خود، از لحاظ اخلاقي نه خوب است نه بد ولي اگر اين امر به گونه­اي با خدا وكمالات انساني مرتبط گردد، مي­تواند داراي ارزش اخلاقي مثبت گردد،اين ارتباط، متناسب بادونوع استفاده از زينت­ها به دو صورت تصوّر مي­شود:       

1- ارتباط در نتيجه  2- ارتباط در انگيزه­ي عمل.  

منظورازارتباط با خدا در نتيجه­ي عمل آن است كه بهره­مندي از اين نعمت­ها به گونه­اي، رابطه انسان را با خدا بيشتر كرده، معنويات انسان را تعالي بخشيده، روح شكرگزاري و سپاس را در وي بيدار ساخته، و برعلم و معرفت او نسبت به خدا افزوده است . 

اولياي خدا آن گاه كه در دل شب، براي عبادت برمي­خيزند، به آسمان و ماه و ستارگان نگريسته، از زيبايي و عظمت آن به وجد مي­آيند، پس قدرت و عظمت الهي را به ياد مي­آورند و رفته رفته در ياد او غرق مي­شوند. و نيز با انديشه در اين عالم، آينده­ي جهان را مشاهده مي­كنند. ومصداق اين آيه از قرآن قرار مي­گيرند:  

« الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»

« آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، ياد مى‏كنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مى‏انديشند: اى پروردگار ما، اين جهان را به بيهوده نيافريده‏اى، تو منزهى، مارا ازعذاب آتش بازدار»     ( ال عمران / 191 )  

البته چنين نگاهي به زيبايي­هاي جهان خلقت از بالاترين ارزش اخلاقي برخوردار است.                     

 منظوراز ارتباط در انگيزه آن است كه انگيزه شخص در استفاده از زينت­ها مانند آراستن خود، پيروي از فرامين الهي وآداب اخلاقي باشد. اسلام درباره نظافت، آراستن و رسيدگي به سر و وضع خود، رهنمودهايي دارد كه اگر مسلمان به قصد عمل به آداب ديني، به آن­ها عمل كند كارش عبادت، داراي ارزش اخلاقي خواهد بود.» ( مصباح يزدي، محمد تقي، 1377 ، ج 2 ، ص 163 )                                                                                                                     

علامه جعفري در اين زمينه آورده:   

«اگر ما بتوانيم از سطوح ظاهري زيبايي محسوس لذّت و انبساط رواني كه از درك و دريافت آن­ها حاصل مي­گردد، بگذريم و اعماق اين پديده را كه در جهان عيني و لذت و انبساط حاصل از انواع زيبايي­هاي محسوس و معقول را مورد دقت و درك قرار دهيم حقايقي چه به طور مستقيم و چه به طور غير مستقيم براي ما روشن خواهد گشت كه حتي در احساس عظمت ملكوت دروني و ملكوت بروني مؤثر خواهد گشت، ولي متأسفانه چه اندكند اشخاصي كه قدرت گذشت از سطوح ظاهري درون و برون به اعماق حقايق و به قول افلاطون از سايه­ها به واقعيات را دارا بوده و از اين راه به معرفت­هاي والاتري دردو قلمرو درون ذات وبرون ذات موفق شوند.»(جعفري، 1378،ج 16، ص‌62 )

آثار آراستگي

1- آثارفردي 2- آثار اجتماعي

1- آثار فردي آراستگي   

بيشترين آثاري كه آراستگي بر افراد دارد جنبه­ي رواني آن است، وبه نوعي توجه به خود و ديگران محسوب مي­شود. چرا كه انسان دوست دارد هم خود را آراسته ببيند وهم مورد مجذوبيت ديگران قرار بگيرد، كه اين از نشانه­هاي اجتماعي بودن انسان هست، وجزء نيازهاي روحي ورواني اوست.    

« خودآرايي وزينت كردن نه تنها آثار مثبت روحي و رواني در ديگران داشته و موجبات ارضاء روحي آن­ها را فراهم مي­آورد، بلكه اثرات رواني مثبتي نيز در فرد دارد. آراستن خود و پرهيز از هر نوع آشفتگي و پريشاني، در درجه اول ناشي از وجود نظام فكري و ذوق سليم درانسان است.                

به طوري كه مي­توان گفت آشفتگي بروني خود به تنهايي حكايت از آشفتگي دروني مي­كند. كساني كه علي رغم اقتضاي عقل و فطرت و ذوق سليم به پريشاني و آشفتگي در وضع ظاهر خود رضايت مي­دهند، در واقع اين آشفتگي را در درون خود پذيرفته­اند و اينك، اين­پريشاني مظهري از مظاهر آن آشفتگي دروني است وگرنه انساني كه طبع لطيف وذوق سليم خود را از دست نداده و از محور عقل و فطرت دور نشده است به طور طبيعي از هر نوع آشفتگي و به هم ريختگي گريزان بوده ونظم و ترتيب و تميزي و آراستگي را برهر نوع ژوليدگي و پريشاني ترجيح مي­دهد.     

در اينجا بايد به اين نكته توجه داشت كه برخلاف تصور بعضي ناآگاهان، پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس و نه علامت بي اعتنايي به دنياست. كساني كه به جهت پرهيز از خودآرايي نفرت ديگران را بر مي­انگيزند و بدين وسيله تن به خفت و حقارت مي­دهند، به تصور اينكه از اين طريق با خودخواهي و خودنمايي مبارزه مي­كنند، خويشتن را به كلي  به دست فراموشي مي­سپارند غافل از اينكه اين نوع خود فراموشي كه ناشي از جهل و عدم آگاهي بر ارزش هاست، غيراز خودفراموشي است كه در مراتب بالاتري از كمال و در نتيجه افزايش ايمان ومعرفت براي عرفاي واقعي حاصل مي­شود. اين نوع خود فراموشي كه حاصل كمال مجذوبيت به مبدأ بوده و از آثار و علائم كمال وارستگي از قيد «خود» است، هرگز قابل قياس با نوع كاذب آن كه همراهي با بي­اعتنايي به وضع ظاهري خود مي­باشد، نيست. آثار و نشانه­هاي خودفراموشي حقيقي نه ژوليدگي و آشفتگي،‌ بلكه اعمال رفتار وحالات موزوني است كه حكايت از وارستگي ازقيد خودخواهي­ها داشته و جز در درجات والاي كمال حاصل شدني نيست.» (جعفري، 1378 ،ج 16،  ص ‌57)

«گرامي داشتن نفس مؤمن وحفظ وحراست ازعزت نفس، نه تنها ناشي از خودخواهي و خود پرستي نيست بلكه لازمه­ي تكامل روحي انسان بوده واز نظر تعاليم آسماني از تكاليف مسلّم هر فرد با ايمان است، تا آنجا كه از نظر اسلام هم چنان كه انسان مجاز به توهين به ديگران نيست، براي نفس خود نيز چنين حقي ندارد و نمي­تواند آن را در معرض خفت و خواري قرار دهد.» (جعفري، 1378 ،ج 16،  ص ‌58 )               

نقش اجتماعي زينت و خود آرايي 

اجتماعي بودن انسان لوازم و شرايطي را مي­طلبد كه رعايت آن ضروري است از جمله اين كه براي حضور در اجتماع رعايت آداب و رسوم اجتماعي براي حفظ شئونات خود واحترام به ديگران واجب است، داشتن ظاهري مرتب و آراسته از جمله رعايت كردن آداب و رسوم اجتماعي است. و نيز اصل توجه به موضوع زينت زماني اهميت پيدا مي­كند كه انسان در تعامل با افراد اجتماع باشد، وگر نه انسان منزوي نيازي به داشتن زينت و آراستگي ندارد.

 « ترديدي نيست كه زندگي انسان در اين جهان يك زندگي انفرادي نيست. انسان درميان همنوعان خود به طور دسته جمعي وبه صورت اجتماعي زندگي مي­كند و زندگي اجتماعي هم محتاج پيوند ميان انسان­ها از طريق محبت و دوستي و تفاهم و امثال آن است. هرآن چه كه محبت و پيوند قلبي ميان انسان­ها افزايش دهد و انسان­ها را به هم­ديگر نزديك­تر سازد، پايه­هاي زندگي اجتماعي را تقويت كرده ومنابع برخورداري­ها را كه از طريق اجتماع عايد انسان­ها مي­گردد. افزايش مي­دهد. زيرا ساختمان وجودي انسان چنان است كه كمال استحقاقي او در ظرف اجتماع و در زندگي مشترك با ديگران تحقق مي­پذيرد. از اين رو، ‌هر عاملي كه انسان­ها را از هم­ديگر دور ساخته و نفرت و انزجار را جايگزين محبت ودوستي سازد، مخالف زندگي اجتماعي او بوده و برخلاف مصالح عاليه­اي است كه از اين طريق عايد انسان­ها مي­گردد. بر اين اساس­، انسان در زندگي اجتماعي خود و در ارتباط با انسان­هاي ديگر ناگزير بايد از عواملي كه او را منفور ديگران مي سازد و كراهت و نفرت آن­ها را نسبت به وي برمي­انگيزد، دوري گزيند تا زمينه براي تحبيب قلوب و برقراري مهر و الفت و نزديكي ميان انسان­ها فراهم گردد.» (جعفري، 1378 ،ج 16،  ص ‌54 )             

« بنا بر اين لازمه­ي زندگي اجتماعي تحبيب قلوب بين انسان­هاست كه آن نيز مستلزم زدودن زشتي­ها وكليه عواملي است كه منتهي به ايجاد نفرت و كراهت مي­شود تا در مرحله بعدي، با آراستن خود به زيبايي­ها، دل­هاي ديگران را به طرف خود جلب و جذب نمايد.

خودآرايي يا زينت دادن خود به صورت معقول و مشروع سبب ارضاء اين ميل فطري در ديگران شده وبه طور طبيعي با عث جلب وجذب دل­هاي آنان مي­شود. كه همين امر خود در تحكيم روابط انساني و تقويت بنيان اجتماع نقش مؤثري برعهده دارد. بنابراين، خود آرايي و زينت از امورفطري وازسنت­هاي ثابت ودائمي است كه هيچ اجتماعي ازآن جدا نمي­گرددوازاموري است كه به موازات ترقي وتنزل فرهنگ ومدنيت،ترقي وتنزل مينمايد(جعفري، 1378،ج 16،ص ‌56 )

   « امروزه نيز اگر ظاهر ساده­ي اهل حق موجب گردد در نظر ديگران خوار و زبون جلوه كنند، آنان وظيفه دارند شكوه ظاهري خود را حفظ نمايند. بر همين اساس امام علي(7) در روايتي به شيعيان دستورمي­دهد كه در برابر مخالفان آراستگي ظاهري خود را حفظ نمايند، تا در چشم آنان، مردمي ناتوان و عقب افتاده جلوه نكنند، به طور كلي مؤمن بايد آبرويش محسوس  باشد اگر حفظ آبرو و احترامش منوط به رسيدگي وضع ظاهري­اش باشد وظيفه دارد چنين كند البته در اينجا توجه به دونكته ضروري است:

1- نبايد از كيد شيطان غافل شد و فريب نفس هوس­جو را خورد كه ممكن است در واقع در پي ارضاء خواسته­هاي حيواني خود باشد و با اين بهانه فرد را به دنبال خود بكشدچه بسيارند كساني كه هدفي جز لذت بري مادي ندارند، اما نه تنها ديگران بلكه خود را نيز فريب داده و گمان مي برند در توسعه زندگي و استفاده از لباس­هاي فاخر و ديگر تجملات عزت اسلام و مسلمانان را مي جويند.

2- در جامعه­اي كه ارزش­هاي معنوي بر آن حاكم و ارزش­هاي مادي در آن مطرود است رعايت آراستگي و حفظ شكوه ظاهري مطلوبيتي ندارد و فاقد ارزش اخلاقي است. بنابراين بايد گفت ارزش­هاي مربوط به اين تمايلات دست­خوش­تغيير وتحول مي­گردند، ودر برخي شرايط ارزش مثبت و در برخي شرايط ارزش منفي خواهد داشت.» (مصباح يزدي، 1377 ج 2 ، ص 151 )

كتابنامه

1- قرآن، ترجمه، مكارم شيرازى، ناصر، قم‏، دار القرآن الكريم( دفتر مطالعات تاريخ ومعارف اسلامى)، 1373.

2- احسان بخش، صادق، آثار الصادقين، تهران، روابط عمومي نماز جمعه گيلان، چاپ اول، 1369.        

3- آمدي، عبدالواحدبن محمد،غررالحكم و دررالكلم، شرح رسولي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1379

 4- ابن فارس، ابوالحسين احمد، معجم مقاييس اللغه، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ اول، 1422.

 5- ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب، بيروت‏، انتشارات دار صادر، 1414

6- تميمى مغربى، ابو حنيفه، نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حَيُّون، دعائم الإسلام‏، مصر،  دار المعارف، چاپ دوم‏، 1385                  

7- جعفري، محمد تقي، زيبايي وهنراز ديدگاه اسلام، ناشر موسسه تدوين ونشر آثار علامه جعفري، چاپ سوم، 1381.

8--------- ترجمه و تفسير نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1378.

 9- داور پناه،ابوالفضل، انوار العرفان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات صدر، 1375.

10- راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن‏، بيروت، دارالعلم الدار الشاميه­ي، 1412.‏    

 11- رخ، محمد علي،گل پند هايي ازجهان زيور آلات، قم، بنياد فرهنگي پژوهشي ريحانه الرسول چاپ اول، 1381.      

 12- سياح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوين عربي به فارسي مصور، تهران، كتاب فروشي اسلام، چاپ سيزدهم، 1370

13- شاكر، محمد كاظم، قرآن در آيينه­ي پژوهش، تهران، انتشارات نشر­هستي نما،1383.   

14- شاه آبادي، محمدعلي، مروري بر تجمل واسراف، تهران، موسسه فرهنگي دانش وانديشه معاصر، چاپ اول، 1380 

5-  صبور اردوبادي، احمد، آيين بهزيستي اسلام، تهران،  دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم، 1367.

16- طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى، جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1417.‏              

17- طبرسى، رضى الدين، حسن بن فضل،مكارم الأخلاق، قم، انتشارات شريف رضى، چاپ چهارم، 1412

18- طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ترجمه گروهي از مترجمان، تهران‏، انتشارات ناصر خسرو، 1372.‏                                                 

19- عاملى، شيخ حر، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام، 1409.           

 20- فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين‏، قم‏، انتشارات هجرت‏، 1410

21- قرائتى، محسن، تفسير نور، تهران‏، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383.       

22- كلينى رازى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي‏، تهران‏، دارالكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1365

23- محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ترجمه حميد رضا شيخي، انتشارات دارالحديث، چاپ اول، قم، 1377.                                                                                       

24- مجلسي، محمد باقر ، بحار الانوار ، بيروت‏، مؤسسة الوفاء 1404.                           

25- مصباح يزدي، محمد تقي، چكيده اخلاق در قرآن، قم، انتشارات دارالفكر، 1377.

26- مكارم شيرازي،ناصر،يكصد موضوع اخلاقي در قرآن واحاديث، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، 1381

27- مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران‏،  دار الكتب الإسلاميه، 1374

28- نورى، ميرزا حسين، (محدّث نورى ) مستدرك الوسائل‏، قم، مؤسسه آل البيت لإحياء التراث‏، چاپ اول‏، 1408